دریک خواب اژدهای رنگینکمانی را میبیند که در غار گیرافتاده است. این خواب در واقع پیامی است که کرم برای دریک فرستاده است: اژدها به کمک تو احتیاج دارد! دریک و آنا سفرشان را برای یافتن اژدها شروع میکنند. ولی اول از همه باید استاد اژدهای جدید را که اسمش اوبی است، پیدا کنند. بعد از آن هم نوبت غار اژدهای رنگینکمان است. ولی چطور باید پیدایش کنند؟ وقتی به آنحا برسند چهچیزی انتظارشان را میکشد؟