رمان ”وردست” به چند دلیل شایستگی خواندن دارد: ارائهی تصویری بیکم و کاست از زندگی جماعتی کارگر و در آستانهی از پا درآمدن، طنزی تلخ، تجسم ظریفکارانهی اشتیاق آدمی برای زندگی بهتر و تحصیل و راهی برای برونرفت، نقد طعنهآمیز الگوی آمریکایی ”زندگی خوب” که راحتی صرف مادی را جایگزین زیستی شایسته و بایسته میکند، و عاقبت لذت ناب نوشته و نثر. از طرفی، این رمان را باید جزئی تاثیرگذار از ادبیاتی دانست که دغدغهی کشف و سازماندهی مجدد آمریکا در آن موج میزند؛ سرزمینی که ماهیت واقعیاش در آنواحد پیدا و ناپیدا است.
”جاناتان رزن”، منتقد آمریکایی