اشلین گریر صاحب یک کتابفروشی کتابهای کمیاب است، و کششی فراتر از بوی سرمستکننده کاغذ کهنه و جوهر و چرم نسبت به کتابهای قدیمی دارد. او میتواند پژواک مالکان سابق کتابها را احساس کند و معنی آنها را دریابد. روزی دو کتاب قدیمی پیدا میکند که صحافی زیبای آنها شباهت زیادی به یکدیگر دارد و گویا هرگز منتشر نشدهاند. پژواک این کتابها از همان ابتدا ذهن او را به خود مشغول میکنند. نویسندههای هر دو کتاب همی و بل، با لحنی اتهامآمیز جنبههای متناقض داستان عاشقانه غمناکی را روایت میکنند.
اشلین بیآنکه نشانهای از نویسنده یا ناشر این کتابهای اسرارآمیز داشته باشد، با رازی ادبی سروکار پیدا میکند که دههها سربهمهر باقی مانده است. دو قلب ویران، هرکه هستند و هرکجا هستند، او را فرا میخوانند. کتابها حکایت از عهدهای شکسته و خیانتهای ظاهرا نابخشودنی دارند. اشلین عزم خود را جزم میکند تا از حقیقت نهفته در ورای داستان این عشق بهفنارفته پرده بردارد.