آزاد زیستن در گرو نفی بردگی است، آنگونه که صاحب اختیار و فرمانروای خود باشیم. اما چگونه؟ اهمیت کتاب حاضر در آن است که نویسنده آن خود دیرزمانی برده بوده است و مخاطبان او نیز کسانی هستند که هیچ چشمانداز و تصوری از آزادی سیاسی در عصر خود نداشتهاند. اما اپیکتتوس میداند که احیای این تصور در گرو آزادی فرد از قید هر آن چیزهایی است که او را از درون نیز به بردگی کشاندهاند. اپیکتتوس به ما میآموزد که هر گاه مغلوب عللی مخالف طبیعتمان شویم، برده هستیم؛ و هر اتفاقی، هر قدر هم که بیرون اختیار ما رخ داده باشد، فرصتی است برای به کار گرفتن عاملیت و سنجش خودمان، چرا که ما در نحوه مواجهه با آن آزاد هستیم.