فلک انسانیت مدرن در تقلای خودبینانهاش برای رسیدن به ثروت و قدرت خرد شده است. دنیا در سایه خودپسندی و وحشیگری، کورمالکورمال راهش را پیش میبرد.
دانش با عذاب وجدان به دست میآید و انسانها فقط به هوای رسیدن به سود، سخاوت به خرج میدهند. شرق و غرب همچون دو اژدها که در دیگ جوشانی افتاده باشند، در هم میپیچند و بیهوده تقلا میکنند تا گوهر زندگی را بازیابند. ما دوباره به یک نوو وآ نیاز داریم تا این ویرانی عظیم را مرمت کند. ما چشم انتظار آواتار بزرگ هستیم. حال بیایید در این حین که به انتظار نشستهایم، جرعهای چای بنوشیم. درخشش عصر گاهی آفتاب روی بوتههای بامبو میآرامد، فوارهها با سرخوشی میخروشند و زمزمه صنوبرها از دل قوری به گوش میرسد. بیایید رویای ناپدیدشدگی تدریجی را به تماشا بنشینیم و دمی بیشتر در این بلاهت زیبا بیاساییم.