بارتلبی و شرکا اولین کتابی است که از انریکه بیلا-ماتاس و با اجازه خودش به فارسی بازگردانده میشود. بیلا-ماتاس از همان بدو نوشتن، بهقول خودش روی «ادبیات مخاطره» یا بهعبارتی ادبیاتِ امتحانپسنداده شرط بست. «بارتلبی و شرکا» (2000) در واقع یکی از آن قمارهای غریب و تجربی او است با مفهوم «ژانر» که این پروژه را در «ناخوشی مُنتانو» (2002) و «دکتر پاسابِنتو» (2005) پی میگیرد و یک «سهگانۀ متا-ادبی» (Trilogía Meta-Literaria) با محوریت مسئلۀ «هویت» نویسنده و هنرمند بهدست میدهد. وقتی بارتلبی و شرکا در اسپانیا به چاپ میرسد، میان منتقدین ولولهای برپا میشود که آیا این اثر را رمان (Novela) بنامند، ضدّ-رمان ((Anti-Novela بنامند و یا مِتا-رمان (Meta-Novela). اما فارغ از اینکه ژانر این اثر را چه بنمامیم، بیلا-ماتاس در بارتلبی و شرکا سراغ «هزارتوییهایی از نَه» و «آدم-نَهها»ی کمیاب و بدیعی رفته و آنها را چنان با واقعیت و خیال درهمآمیخته که خوانندۀ راحتطلب معاصرش را با فضاهایی یکسر پارادوکسیکال مواجه میکند و مفهوم رمانخواندن را دستکم برای چند ساعتی در تعلیق نگه میدارد. نویسندۀ گوشهنشینِ بارسلونایی شوخطبعانه و هوشمندانه «مجمعالکواکبی» از مؤلفانی ساخته که به سندرم بارتلبی محرّرِ هرمان ملویل گرفتار آمدهاند و در فراسوی نیک و بد قلم را زمین گذاشته و در صلاتِظهری آفتابی، پیش از آنکه متوسطالحالها هوا را غبارآلود کنند، ترجیح دادهاند تا در یک رمان، یک قصه، یک تکشعر، یک سطر و حتا یک کلمه زندگی کنند؛ در یک نَه!