تصاویری که آفریننده خود را به دنیایی دیگر میبرند؛ نقاشیهای اهریمنی که اثری شرار تبار بر ما میگذارند، قصههای پریانی که از لطمهها و دلنگرانیهای راویانشان میگویند. اینها عناصری هستند که استیون میلهاوزر به شکل شگتآور و پرتشویش در سه قلمروی کوچک به کار میگیرد، مجموعهای از سه داستان بلند که یادآور همان قطعههای جادویی است که میتوان در داستانهای بلند و ستایششده دیگرش سراغ گرفت.
در «قلمروی کوچک جی. فرانکلین پین» شخصیتی آرام و غریب، دنیای دقیق و ظریف دیگری میآفریند که شفافیت غیرواقعی آن بر جاذبهاش میافزاید.
«شهبانو، کوتوله و سیاهچال» یک داستان وهمناک و دلگیر است از رشک و حسادتی کابوسوار و همزمان تعمقی بر نیازمندی انسان به وجد و وحشت.
در «فهرست تابلوهای نقاشی» با مجموعه آثار یک نقاش رمانتیک آشنا میشویم که پنداری در خیال ناباکف یا آلنپو خلق شده است. این سه داستان نوین و رویاگون خواننده را در امواج عواطف گرفتار و سپس مسحورش میکند.