بن ریپلی بدشانسترین جاسوس عالم است. او هر چند یکی از باهوشترین «جاسوس بعد از این»های مدرسه جاسوسی است و میتواند در کسری از ثانیه هر مساله ریاضی و معمایی را حل کند، اما هیچ کدام اینها باعث نمیشود دردسرهای او هر روز بیشتر نشود، درست وقتی که اسپایدر و باقی دشمنان مدرسه جاسوسی نقشه دستگیری و قتل بن ریپلی را توی سر دارند، مدیر مدرسه جاسوسی او را اخراج میکند و این تازه شروع دردسرهای بن ریپلی است. اما اینجا خبری از جیمز باند نیست، قصههای جیمز باند را فراموش کنید، جاسوس شدن به این آسانیها نیست و اینبار بن توی دردسر بزرگی میافتد، آیا بن اینبار هم موفق میشود؟