عدهای اعتقاد دارند خواب پدیدهای فریبآمیز و فرار است و بیش از آن که منبع آرامش و تجدید نیرو باشد، منشا استرس و اضطراب است. به نظر عدهای دیگر، خواب مهارتی است که هرگز نمیتوانند بهطور کامل بر آن تسلط یابند و تمام عمر خوابهایشان بد و نامطلوب است. عدهای دیگر خواب را مهارتی میدانند که ناگهان و بدون هیچ توضیحی غیب شده است. کجا رفت؟
ما برای بقا همانطور که به خوردن، نوشیدن و نفس کشیدن نیاز داریم، به خواب نیز محتاجیم. اگر خواب را از ما بگیرند، میمیریم. شاید کمی زمان ببرد، اما خوابیدن، درست به اندازه تمام این موارد (غذا، آب و اکسیژن) فرایندی ضروری و زندگیبخش است. اگر خواب نباشد در نهایت بدنهایمان آغاز به اضمحلال میکنند. پس چرا پدیدهای که باید این قدر طبیعی، غریزی و خودکار باشد، گاه میتواند اینقدر سخت و دشوار شود؟
خوابیدن، رویدادی نیست که بر ما رخ دهد. بیشتر فرایند خواب در واقع رها کردن، بیرون آمدن از خود و آموزش بدن در مورد تشخیص و شناسایی نشانههایی است که به بدن بگوید چه زمانی باید چه کاری انجام دهد. تصمیمگیریهایی که خواب شما را شکل میدهند با دراز کشیدن شما آغاز نمیشود، بلکه با لحظهای آغاز میشود که صبح چشمهایتان را از هم باز میکنید.
بیشتر کسانی که با مساله خواب دست به گریبانند خودشان میدانند خواب چقدر برای سلامتیشان مهم و ضروری است. نیازی نیست کسی این را به آنها بگوید. چیزی که آنها نیاز دارند این است که بیاموزند زندگی روزانهشان را باید چطور سپری کنند تا آماده خواب خوب شبانگاهی باشند.