ازآنجایی که شخصیتم به عنوان یک زن تعریف میشود، کتاب حاضر از دیدگاه یک زن نوشته شده است؛ اگرچه تئوریهای رهبری، جهانشمولاند. اخیراً در تماسی که شرکتی با من داشت و میخواست من را به عنوان مدرس اصول رهبری استخدام کند، مردی به من گفت: «معذرت میخوام، ابی، آیا برای من تضمین میکنی که حرفهای تو برای مردها هم قابل ارائه باشد؟» من گفتم: «سؤال خوبی است! مشروط به اینکه شما از تمام سخنرانهای مردی که داشتید نیز این سؤال را پرسیده باشید که آیا پیغام آنها برای زنان نیز قابل ارائه هست یا نه.» همیشه زنان خودشان را در مقایسۀ محتوایی با آنچه مردان هستند، در تقابل دیدهاند. بسیار ضروری است که این چرخه عوض شود و این فرصت به مردان داده شود و به آنها اجازه داده شود که محتوای وجودی خودشان را از دیدگاه یک زن ببینند. در این کتاب، من از کلماتی مانند زنان، مردان، دختران و کودکان استفاده کردهام. اینها واژگان مورد علاقۀ من نیستند؛ زیرا که من همیشه نگاهی فراتر و جهان شمول به تمام جنسیتها دارم. حتی جنسیت خودم. و هیچ تمایزی بینشان برقرار نمیکنم. رؤیای من این است که مردم با هر جنسیتی ـ به همان میزان، مردمی فراتر یا فروتر از هر جنسیتی ـ بتوانند در تمام صفحات این کتاب، احساس همزادپنداری کنند؛ امیدوارم این کتاب، به جهشی روبهجلو برای انسانها بدل شود.