در میهن راوی حکومتی استبدادی در روی کار است، و دیکتاتور تمام مخالفان خود را یا از بین برده یا به زندان انداخته است. از جمله این مخالفان مردی است چهل و سه ساله، دانشمند و باستانشناس که محکوم به کار اجباری بوده و پنج سال از عمرش را در زندان گذرانده است. داستان از لحظهای آغاز میشود که مرد هنگام جابهجایی به زندانی دیگر از یک لحظه غفلت نگهبان خود استفاده میکند و در میرود.