در آستانۀ قرن پانزدهم خورشیدی، دموکراسی به یکی از مهمترین دشوارههای ایرانیان بدل شده است. هرچند امروزه بیش از هر زمان سخن از دموکراسی به گوش میرسد، با تناقضی بزرگ روبروییم؛ دموکراسی به ظاهر در کشورهای پرشماری استقرار مییابد اما محتوایش را از دست میدهد. در این لحظۀ تاریخی باید به سرآغازها بازگشت و معنای حقیقی دموکراسی را بازیافت. آلن تورن، از معدود بازماندگان نسل طلایی جامعهشناسی، دموکراسی را برآیند سه اصل کانونی میداند. نخست، «شهروندی» که به معنای پذیرش حاکمیت مردم است. دوم، «محدود کردن قدرت سیاسی» که با تعریف حقوق بنیادین ممکن میشود و سوم «نمایندگی» به این معنا که کارگزاران سیاسی باید نمایندۀ مطالبههای اجتماعی باشند. تورن بینشی را به خواننده میدهد تا بتواند معنای دموکراسی و اهمیت آن را در پیشبرد توسعه درک کند و در مقام کنشگر اجتماعی، راهبردهایی را برای ایجاد و تعمیق دموکراسی در پیش گیرد.