من پروفسور میتو فانا، بنیانگذار یک گروه سری از ماجراجویان هستم:
انجمن نجات تکشاخ. ما از موجودات افسانهای و اسطورهای محافظت میکنیم. اما دشمنان ما قوی و بیرحماند، و ما شدیدا به اعضای جدید نیاز داریم. به ما کمک میکنی؟
حتی اگر مجبور شوی زندگیات را به خطر بیندازی؟
به انجمن نجات تکشاخ میپیوندی؟
امیدوارم اینطور باشد. موجودات افسانهای به کمک تو نیاز دارند.
در دل درختهای صنوبر سر به فلک کشیده در منطقه شمال غربی اقیانوس آرام، موجودی کمیاب و دستنیافتنی بدجوری توی دردسر افتاده.
تنها چیزی که که الیوت میخواهد، گذراندن یک روز خوب و معمولی در مدرسه است. تنها چیزی که اوچنا میخواهد یک ماجراجویی دیگر است. حدس بزنید کی به خواستهاش میرسد؟ پروفسور فانا بچهها - و البته جرسی را - به قلمرو قبیله ماکلشوت در ایالت واشینگتن میبرد؛ همان جایی که تازگیها کلی گروه فیلمبرداری ریختهاند تا پا گنده را به دنیا نشان بدهند. شرکت الواربرداری و چوببری اشموک هم کلی ماشین گنده به این منطقه آورده... آیا انجمن نجات تکشاخ میتواند از تیغ اره برقیهای برادران اشموک در امان بماند؟
و روی یک گروه فیلمبرداری را کم کند؟
و آیا آن موجودات پشمالوی بزرگ که توی جنگل میدوند واقعا پا گنده هستند؟