در بعضي از كودكان، گنجايش توجه آنچنان محدود، ميزان فعاليت آنچنان زياد، و توانايي آنها در كنترل رفتارهاي ناگهاني و بياختيار خود آنچنان اندك است كه در آن حوزه، رفتارهايشان، از آن چه براي سن آنها مناسب است، آشكارا فاصله دارد. بيشتر مردم چنين كودكي را مي شناسند ـ كودكي كه برايش به پايان رساندن تكاليف مدرسه كار دشواري است، كودكي كه نميتواند با بچههاي محل كنار بيايد، كودكي كه ناتوانياش در عمل كردن بر طبق دستورالعملها و به پايان رساندن وظايفي كه برايش تعيين كردهاند، در خانه باعث به پاشدن جر و بحث مي شود.
آن دسته مشكلات رفتاري در اين حوزهها كه آنقدر شديد شده باشند كه سازگاري كودك را مختل سازند به گونهاي نيستند كه با بزرگتر شدن كودك، بهبود پيدا كنند و معمولا نميتوان آنها را بهنجار تلقي كرد. اگر چنين فرزندي داريد، ناچيز شمردن مشكلات او يا انتظار اينكه با بزرگتر شدن وي، اين مشكلات كمرنگ يا برطرف شوند نهتنها اشتباه، بلكه به ضرر آسايش رواني و اجتماعي اوست. با اين كار، همچنين براي خودتان و ديگر اعضاي خانواده كه بايد هر روز با اين كودك مراوده داشته باشيد، مشكلات بيشتري به بار ميآيد.
پدر و مادرها براي آن كه درك بهتري از اين اختلال بهدست بياورند و بتوانند در برابر منتقدان كمسوادي كه همچنان بر اين نكات اصرار ميورزند كه ADHD بر اثر ضعف والدين در تربيت فرزند، برنامه غذايي مورد استفاده، يا بيش از حد تلويزيون تماشا كردن كودكان به وجود ميآيد دلايلي علمي عرضه كنند، بايد از اين گونه تحولات علمي آگاهي داشته باشند.