������������ ���������� ������������
- 65,000 تومان
- با تخفیف: 65,000 تومان
- 30,000 تومان
- با تخفیف: 30,000 تومان
- 43,000 تومان
- با تخفیف: 43,000 تومان
- 43,000 تومان
- با تخفیف: 43,000 تومان
نه زمین مسطح است و نه واقعیت. واقعیت پیوسته است، چندگانه، همزمان، پیچیده و وافر و بخشی از آن هم نامرئی است. تنها تخیل میتواند چنین چیزی را درک و این درک را از راه هنر آشکار کند.
واقعیت هنر واقعیت تخیل است.
مرد کشاورز به بیرون نگاه میکند. حواسش به صداهایی است که آرامش مزرعه را برمیآشوبند؛ صداهایی گوشخراش از دوردست. دستهایش را آرام مشت کرد. دوباره غرق شد در افکارش. در گذشته. در چیزهایی که حالا او را به یک ماشین تبدیل کرده بود؛ قطعهای از یک دستکاه بدون هشیاری.
دلم میخواهد ببینم آیا حالا میتوانم از اسبهایی که دارند آب مینوشند و خیلی هم زیبا هستند بگذرم. قوه درکم را هم دیگر نمیخواهم زیرا زیبایی را میسازد و آیا میتوانم از آسمانی که در ابرها تکان میخورد بگذرم؟ و از گلها؟ عشق زیبا را نمیخواهم. نوری نیمهشده را نمیخواهم، یک صورت خوشریخت نمیخواهم، امر بیانشدنی را نمیخواهم. امر ناگفتنی را میخواهم. امر ناانسانی موجود در انسان را میخواهم؛ نه، خطرناک نیست، چرا که آدم در هر حال آدم است، لازم نیست برایش تقلا کند: این که بخواهم انسان باشم به نظرم بیش از اندازه زیبا است.
صدا هرگز خاموش نمیشد مگر وقتهایی که لنا میخوابید. کم و زیاد میشد، از صدای حرف زدن به آواز، از آواز هم به زمزمه تبدیل میشد یا صدای تقتق موزونی به خودش میگرفت، گاهی حتی تا غرولند و داد و فریاد هم میرفت. تا داد زدن را تحمل میکردم اما وقتی داد زدن شروع میشد پرستار بچه را خبر میکردم و بیرون میرفتم. در را پشت سرم بستم، به کوچه که پا میگذاشتم دیگر صدا را نمیشنیدم.