جمعی از نظریهپردازان تئاتر سده بیستم، در قیاسی تشبیهی با کتاب‹‹تئاتر و همزادش›› اثر آنتونن آرتو که ‹‹عهد عتیق›› تئاتر لقب گرفته است، این اثر را ‹‹عهد جدید›› نامیدهاند.
گروتفسکی در این کتاب با رویکردی نقادانه به نظریههای آرتو، رهیافتی عملی از اندیشههای او به دست میدهد و تجربه سالها فعالیت نمایشی خود را بیپرده و صادقانه در اختیار نسلهای پس از خود میگذارد.
اما این اثر دامی نیز پیش پای خواننده میگسترد: گام نهادن در راهی که گروتوفسکی در آن پای گذاشت. و خود او به صراحت به این نکته اشاره میکند. در واقع این کتاب بیش از آنکه خواهان آموزش روشی به خواننده باشد، روششناسی کار تئاتر را به مخاطبان آموزش میدهد. پس هر رهروی خود باید مسیر بالندگی و پویندگی خویش را کشف کند. گروتوفسکی تنها در دالان را نشان میدهد؛ پس جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است.