«قطاری که ایستگاه نداشت» قصه مرزهای الکی است. قصه چیزهای کوچک و کماهمیتی که انسانها را به جان هم میاندازند. نویسنده این کتاب معمار، کاریکاتوریست و مستندسازی است که برای شخصیتپردازی و فضاسازی رمانهایش از زلزله ترکیه، معدنهای متروک، بچههای خیالباف، روابط مردم روستاها با شهرهای اطراف، و پیرمردها و پیرزنهایی که آبشان با هم توی یک جوب نمیرود کمک میگیرد تا خوانندگانش را از گوشه و کنار جهان به فرهنگ و جغرافیای مردم ترکیه نزدیکتر کند.
با اینکه مخاطب اصلی رمانهای بهیچ آک بچهها و نوجوانها هستند اما «قطاری که ایستگاه نداشت» داستان قطار کوچکی است که هیچکس، بزرگ یا کوچک، دلش نمیخواهد از آن پیاده شود.