اگر شخصیتهای داستانی مورد علاقهتان زنده میشدند و جلوی چشمهای شما رژه میرفتند، چه میکردید؟
این اتفاق برای بیلی افتاده!
او امسال تابستان را در خانهی دکتر لیبریس میگذراند و در عین ناباوری، درگیر اتفاقهای عجیب میشود؛
هر وقت بیلی یکی از کتابهای کتابخانهی شخصی دگتر لیبیریس را باز میکند، صداهایی را از توی جزیرهی وسط دریاچه میشنود!
انگار داستانهایی که میخواند، یکهو جان میگیرند و واقعی میشوند!