«از بعد از 4 ژوئن، همکارانش را در رادیو پکن یک به یک تحت فشار قرار داده بودند که نکوهشنامههایی علیه جنبش دانشجویان بنویسند. چند نفری تصفیه شده بودند. زندگی ادامه پیدا کرده بود؛ به عقب سریده بود. لینگ میدانست تنها کمی زمان میبرد تا خودش نیز تسلیم شود. در نشستهای مطالعات سیاسی جدید، که برای همه اجباری بود، به آنها دستور داده بودند به حمایت خود از حزب سوگند بخورند. اگر کسی اعتقاداتی دیگرگونه داشت، رویاهایی دیگرگونه داشت، جامعه میتوانست اطمینان پیدا کند که دیگر شغل یا فضایی برایش وجود ندارد. چه راحت زندگی روزمره از سر گرفته شده بود...»