امید چیست؟ چه فرقی با امیدواری دارد؟ و خود این دو چه نسبتی با خوشبینی، خوشباوری و خوشخیالی از یکسو و بدبینی، یاس و کلبیمسلکی از سوی دیگر دارند؟ در کتابی که سراسر به «امید» پرداخته نویسنده، استان ون هوفت، میکوشد از درون سنتی که به امید عمدتا بهمثابه فضیلتی اخلاقی و بعضا الهیاتی مینگرد به این پرسشها پاسخ دهد. بااینحال، ورای این کندوکاو نظری، نویسنده در تلاش است به این تعبیر که «انسان به امید زنده است» معنا و عینیت ببخشد. بر طبق نظر ون هوفت، امید چیزی حتی ریشهایتر و ابتداییتر از فضیلت است. امید ساختار بنیادین هستی ما و نحو زیستنمان در جهانی مملو از خطرات و مخاطرات است. اهمیت وجودی امید چندان است که میتوان گفت، بود ما همواره در امیدوار بودنمان است.
اینها نکاتی است که نویسنده، در قالب فصلها و بندهای مختلف کتاب، میکوشد با اتکا به مثالهای زندگی روزمره و نیز مباحث پیچیدهتر فلسفی روشن سازد: نسبت امید با آرزو، عقلانی بودن امید، واقعبینی در امیدواری، کندوکاو در نحوه حضور امید در عرصههای پزشکی، سیاست و دین، آسیبشناسی امید و، در همین ارتباط، موعودگرایی، هزارهگرایی و سایر باورهای آخرالزمانی.
در دورهای که چهبسا نیاز به امید بیش از هر زمان دیگری احساس میشود، سزاوار است شنیدن هر سخنی که به هر شکل و شیوه با ما از امیدوار بودن میگوید.