همدلی را توانایی دیدن جهان از چشم دیگران و قدرت درک احساسات آنان دانستهاند. بسیاری از مردم و حتی متخصصان و بهویژه روانشناسان معتقدند که همدلی محاسن خود را دارد و ما را به انجام دادن کارهای خوب سوق میدهد. اما در کنار این مزیتها، همدلی ممکن است مشکلاتی را هم به همراه داشته باشد.
کتاب «علیه همدلی» به مشکلات همدلی میپردازد و نویسنده آن معتقد است که همدلی راهنمای اخلاقی ضعیفی است و موجب قضاوتهای احمقانه و نابخردانه هم میشود. او [نویسنده] به صراحت خود را مخالف همدلی میداند و در عینحال تاکید میکند که مخالفت با همدلی به معنای خودخواهی یا غیراخلاقی بودن نیست بلکه در تلاش است تا اثبات کند که اگر میخواهیم آدمهای خوب و دلسوزی باشیم و دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنیم، بدون همدلی وضعیت بهتری خواهیم داشت. او میگوید که همدلی با شفقت، مهربانی و بیش از حد خوب بودن متفاوت است و ما انسانها میتوانیم بدون احساس همدلی ولی با درک، شفقت و بروز عملی آن، انسانهای بهتری باشیم.