سلین نسخه اول نمایش افسانهای برای وقتی دیگر را سال 1946، در سلول یا به قول خودش توی دخمهاش در زندان کپنهاگ نوشت؛ عصبانی از همهکس، بریده از همهچیز، بدخلقتر از همیشه، با تنی رنجور از دردهای قدیمی. با تمام اینها، در این بدترین لحظه زندگی، سلین بیشتر از همیشه شور و شوق زنده ماندن داشت. نمایش افسانهای برای وقتی دیگر کتابیست علیه همهکس؛ همه دوستان، همه دشمنان، همه دوست/ دشمنان، حتی خود سلین، و علیه همهچیز؛ میهن، عشق، نفرت... و مسلما، علیه زبان، همان زبان استاندارد و ادبی فرانسه که سلین از رمان اولش، سفر به انتهای شب (1932) با آن میجنگید. از نظر بسیاری از منتقدان ادبی، از جمله آنری گودار، این جنگ تمامعیار، «خشنترین رمان سلین در برخورد با خواننده» است.