ما همه در زندگی خود لحظههای سرنوشتسازی داریم، تجربههایی معنادار که در ذهن باقی میمانند. بسیاری از این تجارب تا حد زیادی ناشی از شانس است: یک آشنایی اتفاقی با کسی که تبدیل به عشق زندگی شما میشود؛ یک معلم جدید که استعدادی در شما مییابد که تا پیش از این، از آن آگاه نبودید و یک شکست ناگهانی که قطعیتهای موجود در زندگی شما را به هم میریزد. ناگهان، به این نتیجه میرسید که نمیخواهید حتی یک روز دیگر سر کار فعلی خود باقی بمانید. به نظر میرسد این لحظهها حاصل سرنوشت، شانس یا شاید یک قدرت برتر باشد و ما کنترلی روی این وقایع نداریم. اما آیا این استدلال درست است؟ آیا لحظات سرنوشتساز زندگی ما، ناخودآگاه فرا میرسند؟