جستجو نتیجهای نداشت
نتیجه جستجو
از
تا
بازپرس: اگر موافق باشید میخواستم در زمینه خاصی اطلاعاتی جمعآوری کنم. تقریبا دو ساعت قبل، یک زن جوان در بیمارستان شهر فوت کرد. امروز بعدازظهر او را به بیمارستان آورده بودند. او یک شیشه داروی سمی خورده بود. اریک: [غیر ارادی] چه وحشتناک. بازپرس: بله. تمام دستگاه گوارش بدن او سوخته بود - زیاد زجر کشیده بود. متاسفانه کوششها برای نجات او بیثمر ماند. او خودکشی کرده بود.
مونسرا: میدانم. میدانم که میتوانم انتخاب کنم. خود من عاقبت به جوخه اعدام سپرده خواهم شد سرنوشت من از پیش مشخص شده است. همین آزادی انتخاب است که مرا الان بیشتر از خود مرگ شکنجه میدهد. از کجا معلوم که خداوند نمیخواهد مرا امتحان کند؟