برای خیلیها سخن گفتن در حضور جمع، عذاب بزرگی است و یکی از ده ترس بزرگ واهی به شمار میرود. مردم خیلی از آن میترسند و گاه بیش از مرگ از آن، وحشت دارند.
بدین ترتیب، در یک مراسم سوگواری، در دل میگویند ای کاش ما مرده بودیم به جای اینکه مجبور باشیم در این مراسم عزاداری، سخنرانی کنیم.
اما سخنرانی هم مانند مرگ، پای همهی ما نوشته شده و باید هر کس در موقعیتی، صحبت کند. خواه به ضرورت حرفهای یا اجتماعی، گاه باید صحبت کنیم. برای موفق شدن باید آن را بلد باشیم. خلاصه، کسی را از این آش کشک خاله، گریزی نیست...