پیشنهاد من این است که با ارزیابی فرهنگ معمول در ملانزی و با بررسی عقاید، سنتها و رفتار این بومیان، نشان دهم که سنت مقدس و اسطوره، تا چه حد عمیقا وارد حرفه و پیشههای آنها میشود و چقدر رفتار اخلاقی و اجتماعی آنها را کنترل میکند. به عبارت دیگر، دکترین اثر حاضر این است که بین واژه، اساطیر و داستان مقدس یک قبیله از یک سو و اعمال مناسکی، کردار اخلاقی، سازمان اجتماعی و حتی فعالیتهای عملی آنها از سوی دیگر، ارتباط نزدیکی وجود دارد.