این روزها کمتر درباره شفقت و مهربانی میشنویم. ادیان تاکید میکنند که شفقت معیار معنویت حقیقی است اما برخی گمان میکنند که خود دین باعث همه جنگها بوده است. علت اصلی این منازعات اغلب آز و حسد و جاهطلبی است. تروریستها از دین برای توجیه شرارت و قساوت استفاده میکنند.کلیسای کاتولیک سوءاستفاده جنسی کشیشان و در نتیجه مصائب زنان و کودکان را نادیده میگیرد. برخی رهبران دینی مانند سیاستمداران سکولار رفتار میکنند. در بیان عمومی خود کمتر از مهربانی و شفقت سخن میگویند و مناقشات فرهنگی و اعتقادی یا سیاسی را معیار و میزان دین حقیقی قلمداد میکنند.
با این حال کمتر زمانی مانند اکنون به صدای شفقتآمیز دین نیازمند بودهایم. جهان به طرز خطرناکی دوقطبی شده است. نتیجه نامتوازن بودن نگرانکننده قدرت و ثروت، خواری، بیگانگی، رخوت و خشم فزایندهای است که در قساوت تروریسم فوران میکند.
ما درگیر جنگهایی هستیم که نه قادریم به آنها پایان بخشیم و نه میتوانیم در آنها پیروز شویم.
اما آیا مهر و شفقت از این توانایی برخوردار است که مشکلات به ظاهر حل نشدنی زمانه ما را حل کند؟
آیا این فضلیت حتی در عصر تکنولوژی امکانپذیر است؟