توجهآگاهی (مایندفولنس) را آگاهی از تجربه حاضر همراه با پذیرش آن دانستهاند. همچنین آن را نوعی خاص از توجه کردن معرفی کردهاند؛ توجه کردنی عمدی، بدون قضاوت و در لحظه حال. تعریف دیگری که برداشتی شفاف از توجهآگاهی فراهم میکند این است که آن را آگاهی از تجربه، بدون ترجیح دادن تجربهای دیگر بر تجربه حاضر، بدانیم.
آیا بدون توجهکردن آن هم توجه عمدی بدون قضاوت و در لحظه حال میتوان خوب زیست؟ آیا میتوان بدون حضور داشتن و آگاه بودنی که از این شکل خاص توجه کردن حاصل میشود زندگی را در تمامیت و ارتباط درونی بین اجزایش زیست؟