رواندرمانی باید به دست درمانگرانی واجد شرایط و به شکل استاندارد و صحیح خود پیادهسازی شود. موضوع بسیار مهم و حیاتی که در اینجا مطرح میشود آن است که آیا درمانگران، با کفایت لازم، از این شیوههای درمانی مورد تایید و اثربخش در مراحل پژوهشی استفاده میکنند یا خیر؟ بدون شک، بخش مهمی از این پیشرفت مرهون تلاش مستمر علم رواندرمانی و متخصصان فعال در حرفه رواندرمانی است. یکی از شیوههای مهم برای رسیدن یه این مقصود سوپرویژن است که به شیوههای مختلفی انجام میشود. یکی از شیوههای سودمند در این راه نیز استفاده از ابزار است.
ابزارهای کمیساز و استاندارد، مثل مقیاس شناختدرمانی، شیوههایی کارآمد هستند تا هم خود درمانگران و هم سوپروایزرها بتوانند از طریق آن میزان کفایت درمانگر را در جلسات منتخب به دقت ارزیابی کنند. سپس بر اساس نقاط ضعف و قوتی که از طریق همان ابزار مشخص شده است بازخوردها و رهنمودهای لازم تامین بشود.