هنگام بازگشت به هتل، چند کارت پستال خرید برای جی ماگایر نوشت: در مهمانی روی قایق خیلی خوش گذشت. کاش تو هم بودی. کارت آرنولد ویتمان خلاصهتر بود.
برای او فقط نوشت: احمق کثافت امضا هم نکرد. برای تنظیم سومین کارت پستال که تصویر باکره گودالوپ را مانند زن دلفریبی در اعماق اقیانوس نشان میداد. با زحمت زیاد و ذوق وقریحه مذهبی مدتی صفحات انجیل اتاق هتل را ورق زد. از سالها قبل آدم بیاعتقادی شده و انجیل را نگاه نکرده، ولی چند ساعت قبل به کلیسا رفته و برای آمرزش روح جولیا، شمعی روشن کرده بود. پس از یافتن جملهی مناسبی در کتاب مقدس، آخرین کارت پستال را برای واشینگتن نوشت و امضا را هم فراموش نکرد:
انجیل تیموته 7-4
”من جنگیدم، جنگی عظیم، پیروز شدم و ایمانم را حفظ کردم.“
بعد آهسته از میان نخلها و خرزهرههای سرخ تا کنار پیشخوان رفت...