کتاب ((کاش در بیست سالگی میدانستم)) یک کیمیا و در بیهمتاست و هر اندیشه و عملی که از آن تاثیر بپذیرد به بخشی از این کیمیا تبدیل خواهد شد.
این کتاب حاوی ماجرای زندگی افرادیست که به طرزی شگفتانگیز بدترین موقعیتها را به فرصتهای مثبت تبدیل کردهاند. این افراد در پرتو ذهن هوشیار و کنجکاوشان ناشناختهها را رفتند و نهایتا پلی زدند که آنان را از محدوده الگوهای کهنه و تکراری به قلمرو طرحها و ایدههای جدید رهنمون کرد.
هدف این کتاب آزمودن شیوههای گوناگون برای تبدیل شدن به چیزی است که در توان شماست.