ما در پیشرفته‌ترین دوران تاریخ جهان زندگی می‌کنیم که علم تمام جنبه‌های زندگی‌مان را دگرگون کرده است. با لمس صفحه نمایش تلفن می‌توانیم تقریباً در هر ثانیه با هر کسی در هر گوشه جهان ارتباط برقرار کنیم. اطلاعات فقط با کلیک روی یک موتور جستجو آماده است.
داستان‌سرایی قلب‌تان را به حرکت درمی‌آورد و به شما امکان می‌دهد از طریق اتصال احساسی با یکدیگر ارتباط برقرار کنید: به شما امید و آرزو می‌دهد، موجب تبدیل تخیل‌تان به حقیقت قابل‌رؤیت و تبدیل حقایق پیش رو به وظایف‌تان می‌شود. وقتی شما داستان‌های قابل گفتن تعریف می‌کنید، دیگران می‌توانند آنچه را که باور دارید باور کنند. آنها می‌توانند آنچه را که شما می‌بینید نیز ببینند. این داستان‌ها جادویی نیست بلکه جادوی داستان‌ها است که وقتی آنها را به روش صحیح برای دیگران بازگو می‌کنید، از شما انسان می‌سازد. هر برندی داستان تعریف می‌کند، اما تنها چند برند تجاری وجود دارد که آنها را به روش صحیح بیان می‌کند.
قصه‌گویی همیشه بخشی جدانشدنی از بشر بوده است. این عنصر مهم از عصر غارنشینی تا عصر رایانه، جعبه ابزار بازاریاب و زبان ارتباطات تجارت بوده است. با این وجود، در عصر ارتباطات مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی و دوران پس از تبلیغات، هنر داستان‌سرایی برند در حال دگرگونی است و به‌سرعت در حال تغییر است.
اس.ام.ای معین (S.M.A. Moin) در کتاب داستان‌سرایی برند در عصر دیجیتال (Brand storytelling in the digital age) نشان می‌دهد که چگونه داستان‌پردازی از هنر باستان به یک علم بازاریابی معاصر در عصر استمرار تحول دیجیتال تبدیل شده است.
با افزایش سرعت پیشرفت فن‌آوری و توسعه سیستم‌عامل‌های رسانه‌ای جدید، به‌طور بالقوه شاهد تغییر انقلابی در نحوه ارتباط برندها با مشتریان خود از طریق داستان‌های فراموش‌نشدنی خواهیم بود که در تقاطع علم، هنر و بشریت ایجاد شده است. خلاقیت، ایجاد تازگی و شفافیت، همدلی با مشتری، نگه داشتن آنها در مرکز، رفتار با آنها به‌عنوان قهرمانان درحالی‌که برندها نقش مربیان را بازی می‌کنند و پرورش روحیه انسانی، نیروی محرکه اصلی شکوفایی برندها خواهد بود.