نظریه ناخودآگاه جمعی جزو آن دسته از نظریاتی است که مردم در نگاه اول آن را عجیب میپندارند، اما خیلی زود آن را میپذیرند و از آن به عنوان مفهومی شناخته شده، استفاده میکنند. به طور کلی این مساله در مورد ناخودآگاه نیز صدق میکند. پس از آنکه گمانهزنیهای فلسفی درباره ناخودآگاه، که بیشتر توسط کاروس و ون هارتمن ارائه گردید، به دلیل پیدایش جریانهای گسترده ماتریالیسم و تجربهگرایی نادیده گرفته شد، و تقریبا هیچ اثری از آنها بر جای نماند، این مفهوم اندک اندک وارد حیطه روانشناسی بالینی نیز گردید.
کلمه «کهن الگو» در زمان فیلو یودائوس، برای اشاره به image dei (تصویر خدا) در انسان به کار میرفت.