اداره پست شهر برای نقاشی دیوارهایش مسابقهای برگزار کرده، طبق معمول پاول عقل کل مدرسه پیشنهادی دارد و طرح بچههای مدرسه جامع گونترگراس برنده میشود. این وسط لوتا و دوست جانش چینه نقشههایی در سر دارند و قرار نیست این نقاشی به این سادگیها روی دیوار اداره پست اجرا شود. صدها بدشانسی و خرابکاری در راه است، در حالی که همه دارند از دست چینه و لوتا توی سر خودشان میزنند و معلم مدرسه، خانم کاکرت، در آستانه سکته است، این دو دوست قهقهه میزنند و با فلوت سحرآمیز به خرابکاریها اضافه میکنند.