ماتیاس که در پاریس کتابفروشی دارد، تصمیم میگیرد تا برای نزدیکی بیشتر به دخترش، در لندن ساکن شود. او در لندن، آنتوان، صمیمیترین دوستش را پیدا میکند. آنتوان هم درست مثل ماتیاس، با دخترش زندگی میکند. آنها برای رهایی از تنهایی تصمیم میگیرند به همراه فرزندانشان، چهار نفره زیر یک سقف زندگی کنند.
آنها تنها یک قانون وضع میکنند: هیچ زنی حق ورود به خانه را نخواهد داشت!
اما پیوندهای دوستی، هر چقدر هم که زیبا و قوی باشد، کافی نیست و خیلی زود، عشق در خانهشان را میزند.