فاطمه پارسا


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
یادم دادی شجاع باشم
  • همراه با تخفیف
  • 249,000 تومان
  • با تخفیف: 211,650 تومان
1 قطره امید
  • 83,000 تومان
  • با تخفیف: 83,000 تومان
خیابانی به رنگ ماه
  • 58,000 تومان
  • با تخفیف: 58,000 تومان
دختر انار
  • 39,000 تومان
  • با تخفیف: 39,000 تومان

یادم دادی شجاع باشم

  • 249,000 تومان

داستان تاریخی «یادم دادی شجاع باشم» نوشته جنیفر اِی. نیلسن به روایت ماجرای پنج نوجوان در جنگ جهانی اول می‌پردازد. کتاب با ماجرای فلیکس، پسر دوازده‌ساله‌ای از امپراتوری اتریش‌-مجارستان، شروع می‌شود. در یک روز تاریخی فلیکس و پدرش شاهد ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند، وارث تاج‌وتخت امپراتوری اتریش‌-مجارستان می‌شوند؛ حادثه‌ای که همچون جرقه‌ای به انبار می‌افتد و جهان را به جنگی خونین می‌کشاند. این ماجرا هریک از شخصیت‌های داستان را به‌نحوی درگیر خودش می‌کند. در خلال داستان هر یک از این شخصیت‌ها داستان خود را پیش می‌برند تا در انتها به هم پیوند داده می‌شوند. این زمان مصادف با دقایق آخر جنگ است که پنج شخصیت اصلی و نوجوان داستان، برای هدفی مشترک، یعنی انسانیت و صلح دور هم جمع شده‌اند.

1 قطره امید

  • 83,000 تومان

در زندگی همه ما اتفاقاتی کم‌اهمیت اما ناگهانی و عجیب رخ می‌دهند که شاید خیلی زود از ذهنمان پاک شوند اما همین اتفاقات به این دلیل افتاده‌اند که زندگی فرد دیگری را تغییر دهند... چاهی در شهر وجود دارد که در قدیم، مردم اعتقاد داشتند که اگر سکه‌ای در آن بیندازی و آرزو کنی، آرزویت برآورده می‌شود. هنوز هم کسانی هستند که قدرت چاه را باور دارند و آرزوهایشان را در گوش چاه زمزمه می‌کنند... ارنست که به تازگی پدربزرگ خود را از دست داده و با راز بزرگ شیروانی خانه پدربزرگ دست و پنجه نرم می‌کند، اتفاقی این آرزوها را می‌شنود و تصمیم می‌گیرد با وسایلی که در خانه پدربزرگش پیدا کرده، به برآورده کردن آرزوها کمک کند...

خیابانی به رنگ ماه

  • 58,000 تومان

با خواندن این داستان زیبا، خواهید دید که کتاب‌ها چطور می‌توانند زندگی بچه‌ها را تحت تاثیر قرار دهند و نگاه آن‌ها را به دنیای اطرافشان تغییر دهند.

دختر انار

  • 39,000 تومان

می‌دانستم کمک کردن به خانواده وظیفه‌ی بزرگ‌ترین دختر هر خانواده‌ای است، ولی وقتی را که بعد از مدرسه با خانم سعدیه می‌گذراندم فقط برای سرگرمی نبود؛ واقعا برایم اهمیت داشت. می‌خواستم وقتی بزرگ شدم معلم شوم و چه کسی بهتر از بهترین معلم زندگی‌ام می‌توانست الگوی من باشد؟ عاشق این بودم که تخته‌ها را بشویم، زمین را جارو بزنم و در همان حال به داستان‌های دوران دانشگاهش گوش کنم. دوست داشتم موقع مرور درس‌ها و اصلاح مطالب بررسی این که روز قبل کدام روش بهتر جواب داده بود، تماشایش کنم. من با تماشا کردن او خیلی چیزها یاد می‌گرفتم. چه‌طور پدرم این را نمی‌فهمید؟

صفحه‌ی 1