رابین با ناباوی و حیرت به چهره غیرعادی مرد خیره شد. پیشانی او با دو برجستگی، بینی بزرگ و عقابی، ابروان پرپشت و انبوه، چشمان آتشبار، همه و همه همان آدمی را به یاد میآورد که او در مهمانخانه دیده بود. اما رنگ صورت مرد دستخوش یک تغییر یا بهتر بگوییم یک تغییر دوگانه شده بود. یک طرف صورت او رنگ سرخ تیرهای داشت و طرف دیگر صورت همچون ظلمت نیمهشب سیاه بود و تاریک. پل بینی او مرز این دوگانگی را در چهرهاش مشخص میکرد، دهانش از طرفین تا بناگوش ادامه مییافت و در هر سمت برخلاف رنگ زمینه، به رنگ سرخ یا سیاه بود. ظاهر این مرد همانند آن بود که دو ابلیس جدا از هم - یکی روح خبیث آتش و دیگری روح خبیث ظلمت - به هم ساختهاند تا این چهره دوزخی را عرضه کنند. غریبه زهرخندی تحویل رابین داد، صورت رنگرنگ خود را در خرقه پوشاند و یکباره از نظر ناپدید شد.