سروان نوئمی شاستن، فرمانده یک واحد مبارزه با مواد مخدر در پاریس، به سختی مجروح میشود. نیمی از صورت زن جوان بر اثر شلیک مستقیم به شدت آسیب میبیند. علاوه بر آن، آسیب روحی چنین حوادثی نیز از دید روسایش پنهان نمیماند.
نوئمی به یک منطقه خوش آب و هوا و بیدردسر روستایی اعزام میشود تا ضمن ترمیم آسیبهای جسمی و روحی به دور از کانون عملیات پلیسی (اداره آگاهی پاریس)، در مورد لزوم ادامه کار یا تعطیلی تنها کلانتری منطقه گزارشی به مرکز بفرستد.
اما افسر جوان،در بدو ورود، تحقیقات پرخطری را آغاز که پرده از رازی بیست و پنج ساله، در آن نقطه به ظاهر امن و آرام، برمیدارد...