میتوان کار درست انجام داد و در کسب و کار هم موفق بود. یکی از مشکلات ما این است که اخلاق هیچگاه در حوزه کسب و کار یا بهطور کلی در حوزه اجتماعی و یا سیاسی مطرح نبوده بلکه همواره موضوعی شخصی بوده است. شرکتهایی که در فعالیتهایشان درستی را رعایت میکنند، نسبت به مسئولیتهای اجتماعیشان متعهدند و دستاورد این تعهد برای آنها سوددهی بیشتر است. همیشه به هنگام قرار گرفتن بر سر دوراهی اخلاقی، از خود بپرسید در موقعیتی مشابه، انتظار چه رفتاری را از دیگران دارم؟ از مردم بخواهید شما را تحت نظر قرار بدهند. زیرا هیچچیز مانند بازخواستپذیری فرد را صادق نگه نمیدارد. مشکلات پیشآمده برای برخی از مدیران عامل که منجر به نابودی شرکتها و از دستدادن مشاغلشان شده ناشی از این است که آنان قبل از دستیابی به قدرت، زمینههای اخلاقی را در خود تقویت نکرده بودند. کسانی که در پرورش نظم شخصی موفق نیستند، برای سرپا ماندن دست به تقلب میزنند.