آیا از ستارههای وجودتان خبر دارید؟ آیا به یاد میآورید چندی پیش به آسمان وجودتان سر زدهاید؟ شاید شما نیز، همچون بسیاری از انسانها، بارها و بارها به بنبست رسیدن در دالانهای پر پیچ و خم زندگیهای امروزی و گرفتار بودن در میان همه سختیها، دغدغهها و کشمکشها خسته شدهاید و ذرهای نور امید، شادمانی، عشق و دیگر موهبتهای زیبای زندگی را جست و جو میکنید. شک نداشته باشید این موهبتها را در دنیای بیرونی و در حالی نمییابید که از دنیای درونتان غافل ماندهاید. ما باید متعهدانه و گاه و بیگاه به دنیای درونمان سفر کنیم. در واقع بهتر است هر روز به قلعه وجودمان سر بزنیم. ما باید درٍ قفل شده اتاقهایی را همچون امید، شادمانی، مهربانی، بخشندگی و حتی بزدلی، خودبینی، تنبلی و غیره بگشاییم؛ گرد و غبار و تار عنکبوتهای آنها را بزداییم؛ پردهها را کنار بکشیم و به آسمان وجودمان بنگریم. شایسته است با نگاهمان، با توجهمان، با دعاهای خالصانه و قلب نازنین و پر مهرمان بر درخشش ستارههای آسمان وجودمان بیفزاییم. به این ترتیب، کل وجودمان به ستارهای درخشان تبدیل میشود و شاید به این شیوه بتوانیم به زندگی دیگران نیز ذرهای نور امید و شادمانی ببخشیم. خواندن مطالب این کتاب و دعاهای زیبای آن بهراستی در این زمینه یاریبخشمان خواهد بود.