چگونه بشریت پدید آمد و چرا گونهای مانند ما در این سیاره وجود دارد؟ آیا ما جایگاه یا حتی سرنوشت خاصی در جهانِ هستی داریم؟ مقصدمان چیست و چرا؟ که خود ایبسا دشوارترین پرسشِ پرسشها باشد.
ادوارد ویلسون، زیستشناس برنده جایزه پولیتزر، در کتاب «معنای هستی انسان»، خوانندگانش را با خود به سفری میکشاند که در درازای آن علم و فلسفه را برای ابداع رسالهای قرن بیست و یکمی در مورد وجود انسان به هم پیوند میزند؛ از پیدایش نخستینِ ما گرفته تا نگاهی تحریکآمیز به آنچه آینده بشر آبستنِ آن است.
ما انسانها در مقام یک گونه، اکنون به آن اندازه دربارۀ جهان و خودمان میدانیم که بتوانیم به پرسشهایی در مورد جایگاه خود در کیهان و معنای زندگیِ هوشمند به روشی نظاممند و، البته، آزمونپذیر بپردازیم.