سیستم لیمبیک مغز ما برای بقا ضروری است، او میخواهد مطمئن شود که خطری تهدیدمان نمیکند؛ اما در کمالگراها نسبت به اشتباه کردن حساس است زیرا آن را نشانۀ ضعف میداند و در زمان نامناسب هشدار میدهد. اگر در حال آشپزی رشتهها زیادی بپزند، از خودمان عصبانی میشویم؛ چطور توانستم این گند را بالا بیاورم؟ اگر در حال سخنرانی باشیم و کسی تلفن همراهش را نگاه کند، وحشتزده میشویم؛ یعنی حوصلۀ همه را سر بردهام؟ اگر کسی در باشگاه بیشتر از ما تمرین کند، ماشینش از ما بهتر باشد یا نمرات بچههایش از بچههای ما بالاتر باشد، احساس شرم و بیکفایتی میکنیم؛ نکند مورد احترام همه نباشم؟ حساسیت بیش از حد سیستم لیمبیک نشان میدهد که چرا نمیتوانیم لحظهای دست از سر خود برداریم و چرا همه چیز باید «مرتب و دقیق» باشد. شکست جز گزینههای ما نیست. اگر نتوانیم کاری را درست انجام دهیم، اصلاً نباید انجامش دهیم. با هرگونه احتمال طرد یا انتقاد از سوی عزیزانمان، احساس میکنیم زندگیمان به خطر افتاده است. ترس دیرینه از طرد شدن، تنها ماندن و ضعیف بودن در دنیای خطرناک بر ما مستولی میشود.
واکنشدهی سریع سیستم لیمبیک، ناتوانیاش در توجیه یا ارزیابی خطر، عزم راسخش برای اخراج نشدن از قبیلهمان، تمامی اینها شخصیت حیوانی او هستند. به همین دلیل دوست دارم او را «میمون ذهن» بنامم. هو-هو-هو! نباید مرتکب اشتباه شوی! این قانون جنگل ناهشیار ما است.