وقتی به تنهایی منطقهی جنگی دشت بازورت را بازدید میکنید، مرا میبینید، ولی نمیشناسید. روح ناآرام من مانند زوزهی باد در میان شاخههای درختان یا حرکت بیصدای سایهی ابری در حال عبور است. مدتها پیش من هم مانند شما از گوشت و خون بودم.
من شاه بودم تا اینکه به اینجا آمدم.در این سرزمین، تاج پادشاهی و زندگیام را از دست داد... .