در سالهای آغازین قرن بیستم وضعیت سیاسی و اجتماعی جهان بسیار ملتهب شده بود. تنشهای بین امپراتوریها، استعمار و فوران تعصبات ایدئولوژیک گروههای مختلف مردم را رو در روی یکدیگر قرار داده بود. از سوی دیگر، با ظهور مارکس، دغدغههای برابریخواهانه و عدالتمحور نیز گسترش یافته بود. سوسیالیسم راه رهایی بشر و تضمین آزادی او را، قطع ید صاحبان سرمایه از زندگی خود میدانست. موضوعی که اگرچه طی یک قرن پس از نوشتن این کتاب تا حدی جرح و تعدیل شده است، اما همچنان دغدغه اصلی بخش بزرگی از مردم جهان است. چیزی که هنوز هم مردم به دنبال آن هستند: عدالت.