وقتی لویی کرید شغل جدیدی پیدا میکند و خانوادهاش را به شهرستان باصفای لادلو واقع در مین میبرد، شروع جدیدشان آنقدر بینقص است که باورناپذیر به نظر میرسد؛ اما با وجود آرامش لادلو، خطری در آن مخفی شده. مثلاً کامیونهایی که از کنار خانۀ زیبا و قدیمی کرید میگذرند سرعتشان کمی بیش از اندازه زیاد است… قبرستان مخروبهای در جنگلهای آن حوالی نیز این موضوع را تأیید میکند، جایی که چندین نسل از بچهها حیوانات خانگی عزیزشان را در آن به خاک سپردهاند. علاوه بر آن لویی هشدارهایی دریافت میکند، چه در واقعیت و چه در عمق کابوسهایش، که نباید پایش را از مرزهای این گورستان کوچک فراتر بگذارد و به قبرستان دیگری برسد که با وعدههایی فریبنده و وسوسههایی سیاه، او را فرامیخواند. حقیقتی دهشتناک آنجا نهفته است، چیزی وحشتناکتر و قدرتمندتر از مرگ. لویی درخواهد یافت که شاید مرگ بهتر باشد...