کتاب حاضر قسمتی از شرح حال خود نویسنده است. از وقتی که پادوی مغازه کفاشی میشود، تا زمانی که سرانجام تصمیم میگیردآخرین بار شانس خود را بیازماید و برای تحصیل در 1 مدرسه معمولی به کازان میرود. البته در مدرسه هم برای او راه نیست. در مدرسه او را به سبب فقر مادی نمیپذیرند. در سراسر این کتاب کودکی را میبینید که تنها، در جهانی از پستی و دغلکاری افتاده است.