ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
- 185,000 تومان
- با تخفیف: 185,000 تومان
- 180,000 تومان
- با تخفیف: 180,000 تومان
- 135,000 تومان
- با تخفیف: 135,000 تومان
- 155,000 تومان
- با تخفیف: 155,000 تومان
- 145,000 تومان
- با تخفیف: 145,000 تومان
- 158,000 تومان
- با تخفیف: 158,000 تومان
- 182,000 تومان
- با تخفیف: 182,000 تومان
- 187,000 تومان
- با تخفیف: 187,000 تومان
- 180,000 تومان
- با تخفیف: 180,000 تومان
- 81,000 تومان
- با تخفیف: 81,000 تومان
- 130,000 تومان
- با تخفیف: 130,000 تومان
- 185,000 تومان
- با تخفیف: 185,000 تومان
شرمِ مزمنْ دردناك، فرساينده و پيچيده است و درمقابل خودياري و حتي روانكاوي فشرده هم مقاومت ميكند. پاتريشيا ديانگ، در اين كتاب پيشگام، روي مسئلۀ شرم مزمن تمركز كرده، آن را زير ذرهبين برده و علم مغزپژوهي جديد را با سنت رواندرماني ارتباطي تلفيق كرده است. نويسنده درابتدا نشانههاي مختلف شرم را از نظر ميگذراند و درنهايت به ماهيت ارتباطي آن دست مييابد. ديانگ به بررسي اين موضوع ميپردازد كه شرم مزمن چگونه در مغز سيمكشي ميشود و در شخصيت فرد گسترش مييابد. او مفاهيم پيچيدۀ اين حوزه را بهگونهاي شفافسازي ميكند كه براي كار درمانگري مفيد باشد.
اين كتاب برپايۀ تجارب باليني نوشته شده و نمونههاي باليني متعدد آن راهگشاي روانشناسان و درمانگران خواهد بود. نثر شيوا و دلنشين نويسنده به درمانگران كمك ميكند حضور شرم را در اتاق درمان تشخيص دهند و به ريشهها و اثرات آن در زندگي مراجعان بينديشند تا بتوانند بهترين شيوه را براي درمان آنها به كار برند. درمانگران، با مطالعۀ اين كتاب، فهم بهتري نسبتبه اقدامات درماني لازم و اثربخشي هركدام در درمان مراجعان مبتلا به شرم مزمن، كه كمتعداد هم نيستند، پيدا خواهند كرد. جاي اين كتابِ چالشبرانگيز، بينشبخش و پرمغز در كتابخانۀ هر درمانگرِ شرمآگاهي خالي است.
اين كتاب به تفكر نقادانه به عنوان ابزاري براي رهبري مشفقانهتر، ارائه شيوههاي آزموده شده براي مديريت اختلاف و تعارض پيشبيني و حل مسئله و همچنين بهبود مهارت همدلي ميپردازد. اين كتاب با سبك و لحني ملايمتر نسبت به اكثر كتابهاي مديريتي، تشريح ميكند كه چگونه و در چه زمان ساز و كارهاي كمتر عقلايي همچون شهود و ميانبرهاي ذهني ميتوانند به عنوان ابزارهايي كارآمد براي تصميمگيري در جعبه ابزار مديران مورد استفاده قرار گيرند.
ناهشيار روانشناختي يك واقعيت مهم علمي است كه در زندگي روزمره مغفول مانده است. اغلب آدمها با پندار تسلط و اراده عمر ميگذرانند. اما همه ما با حريفاني نهان زندگي ميكنيم كه در حال خدمت و خدعه يا دوستي و دشمني با هم و با ما هستند. مطالعات و مفهومسازيها درباره فرايندهاي ناهشيار در دو جريان بسط يافتهاند: نخست، ناهشياري برخاسته از نظريههاي روانپويشي كه در تبيين سلامت و بيماري مفيدند و در دل نظريههاي روانكاوي رشد كردهاند. دوم، ناهشيار شناختي و سازشيافته كه در سايه مطالعات روانشناسي تجربي صورتبندي شدهاند. جريان نخست به تمايز پردازشهاي تجربهاي و عقلاني، مفهوم بيناذهنيت، و بازشناسي منشها و صداهاي جمعي در بستر دلبستگيها منتهي شده است و جريان دوم به مفهومسازيهاي نوروساينس در خصوص اساس ناهشيار و متداعي ذهن. اين كتاب اين دو جريان را معرفي و نقد ميكند، و مفاهيمي را از نظريات فرويد، يونگ، و مفهوم بيناذهنيت وارسي مينمايد كه كمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. حريفان نهان ذهن ما به واسطه مفهومپردازيهاي ارائه شده در اين كتاب با ما سخن ميگويند.
مفهوم رابطه واقعي يا شخصي ميان مراجع و درمانگر از آغاز رواندرماني به عنوان يك حرفه وجود داشته است. پژوهشهاي رواندرماني بهجاي تمركز بر اين مفهوم، بهطور عمده بر مفاهيم اتحاد كاري، انتقال و انتقال متقابل متمركزند.
چارلز گلسو در اين كتاب، ارتباط رابطه واقعي با نتايج درماني را به بحث گذاشته است. او به طرز ماهرانهاي رشد اين مفهوم را از ريشههاي آن در انديشههاي روانكاوي رديابي ميكند و كاربرد كنوني آن را در بسياري از رويكردهاي مدرندرماني ازجمله درمانهاي انسانگراء هيجانمدار و شناختي- رفتاري با استناد به منابع مختلف نشانميدهد. نويسندهء رابطه واقعي را با استفاده از نمونههاي بسيار متنوعي كه از پژوهشهاي كنوني و همچنين تجربيات باليني گسترده خود استخراج كردهاستء مورد بررسي قرار ميدهد.
ميچل در اين كتاب همۀ اهتمامش را به كار گرفته تا نظريات روانكاوانه را رهگيري كند و آن ها را به تكوين نظرگاه ارتباطي پيوند بزند. نگاه ارتباطي به ذهن در بافت سنت روانكاوانه استقرار يافته و از قِبَل آن، رويكردي بسيار رضايتبخش و يكپارچهنگر رشد كرده است كه براي ساير رويكردها نيز جالب توجه و روشنگر بوده است. نتيجۀ چنين كوششي يك نظريه روانكاوانه نوين و نافذ براي قرن 21 است. كتاب ارتباط دستاورد برجسته تفكري خلاق است كه بايستي توسط همه بالينگرانِ پويشي كه دغدغۀ رابطهمندي انسان را دارند مطالعه شود.»
«واقعا اينطوري شد يا در خواب ديدي؟» گويي كه خواب واقعي نيست. رابرت جانسون، روانشناس يونگي، در اين كتاب به ما نشان ميدهد كه چرا و چطور خواب و تخيل «واقعيتر از واقعي» است. اين كتاب نخست به رابطه ميان ناهشياري و هشياري ميپردازد و به خوبي جوهره مباحث نظري را به زندگي روزمره پيوند ميدهد؛ به نحوي كه خواننده ميتواند حضور ناهشيار را در زندگي روزمره خود احساس كند. درمييابيم كه همه ما نه تنها ناگزير از درآغوشكشيدن ناهشيارمان هستيم بلكه بهرهمندي از ثروتهايي كه در عمق وجودمان است، چه غفلت عظيمي ميتواند باشد. از نظرگاه يونگ، دو شاهراه مهم براي رفتن به قلمرو ناهشياري وجود دارد: رؤياها و تخيل فعال. ما ناگزيريم كه سراغ ناهشيار برويم؛ چراكه اگر چنين نكنيم، ناهشيارمان به شكل اختلال رواني، ناراحتيهاي جسماني، و روابط معيوب سراغ ما ميآيد.
ما به درازاي يك عمر محكوم به زندگي با باورهايي هستيم كه در دوران كودكي، به واسطه سبك فرزندپروري پدر و مادرمان و اولين تجربههايمان از مواجهه با جامعه و مدرسه، به صورت ناهشيار پذيرفتهايم. باور به اينكه من دوستداشتني نيستم، من بيكفايتم، من هميشه شكست ميخورم و تنها ميمانم، و بسياري باورهاي مخرب ديگر.
اين كتاب تلاش كرده تا با آگاهسازي والدين و نزديكان كودك در سالهاي اوليه زندگي، نه تنها زهرِ تربيت آسيبزاي احتمالي آنان را كاهش دهد، بلكه مسير شفاف و روشني را براي توسعه ذهن مشتاق و خلاق كودكان ترسيم كند و در يك كلام، همراه و مربي والدين در اين مسير پرچالش باشد.
اين كتاب به بررسي عميق شرم مي پردازد كه اغلب پشت نقاب از خود بيزاري؛ بي نقص گرايي؛ بي بندوباري جنسي؛ كمرويي و پشيماني بخش هاي اجتناب ناپذير زندگي روزمره ماست كه گاه مي تواند پندآموز باشد و درسهايي در مورد ارزشها، اهداف، و انتظاراتي كه از خودمان داريم به ما بدهد. در اين كتاب شرم را مجموعه هيجاناتي ميداند كه نقطه مشترك آنها يك آگاهي دردناك نسبت به خود است. جوزف برگو در اين كتاب نظرگاههاي رايج در مورد جنبش ارزش خود را به چالش ميكشد و معتقد است كه ارزش خود فقط از راه تعريف و تمجيدهاي بيوقفه افزايش نمييابد، بلكه پرورش آن در گرو هدفگذاري، دستيابي به اهدافي كه از خودمان انتظاريم داريم، و در نهايت قسمت كردن احساس شادي حاصل از آن دستاوردها با عزيزانمان است.
نويسنده از تجارب باليني سي وپنج ساله اش با مراجعان مختلف بهره برده است تا نشان دهد كه شرم ناديده گرفته شده اغلب به اشكال گوناگون در پس طيف وسيعي از اختلالات رواني از جمله اضطراب اجتماعي؛ خودشيفتگي؛ اعتياد و خودآزاري پنهان شده است.
.
روان درماني وجودي در ايران به طور معمول با مكتب وجودي انسان گرايانه كه برند غالب درمان وجودي در ايالات متحده است وآن هم با خوانش يالوم از اين مكتب شناخته مي شود.از سوي ديگر امروزه برداشت غالب از روان درماني وجودي به كاربستي تقليل يافته است. كوپر با نگاهي نقادانه، تشابهات، و تمايزات اين رويكردها را آشكار مي سازد و از رهگذر مطالعه موردي، گسترهاي متنوع از كاربستهايشان را در برابر ديدگان خواننده مي نهد.
ناهشيار هم آن رانه زندگي است كه ما را به تكرار رفتارهاي خوشايند سوق مي دهد و هم آن رانه مرگي است كه ما را به تكرار اشتباهات قبلي مان مي كشاند. من تكرار ميكنم، پس هستم. زندگي ما بر اساس ضربان تكرارهايي شكل گرفته كه ناهشيارمان به ما تحميل ميكند. تكرار مي تواند مثبت باشد و به ما امكان دهد كه هر روز بيشتر بياموزيم و خودمان را اثبات كنيم. اما ممكن است منفي هم باشد و وادارمان كند اشتباهات قبليمان را تكرار كنيم، در آزمونهاي تكراري شكست بخوريم، رفتارهاي اجبارگونهمان را بارها و بارها انجامدهيم، يا به الكل، مواد مخدر، رابطه جنسي يا بازي معتاد شويم.
د. و. وينيكات: در قاب زندگينامه تا امروز، كتابي متقن است كه در شرح زندگي دانلد وودز وينيكات، روانكاو بريتانيايي به رشته تحرير درآمده است و به هنگام انتشار، برنده جايزه گراديوا شد كه از جوايز شاخص دنياي روانكاوي است. برِت كار در اين كتاب موضعي عالمانه و به دور از سرسپردگي به وينيكات و زندگي او دارد كه حاصل سالها پژوهش و نزديك به هزار ساعت مصاحبه با كساني است كه به دلايل مختلف با وينيكات در تماس بودهاند و او را از نزديك ميشناختند. كتاب حاضر درآمدي به زندگي و زمانه وينيكات، تأثير سالهاي كودكي او بر شكلگيري انديشه و مناسبات حرفهاياش و بسياري سرفصلهاي ديگر است و تصوير جامع، روشن و زندهاي از وي به دست ميدهد. فارغ از اختلاف نظرها درباره جايگاه وينيكات در تاريخ روانكاوي و تأثير او بر حال و آينده اين رشته، د. و. وينيكات: در قاب زندگينامه در راستاي درك بسياري از زواياي انديشه وينيكات، كمكحال پژوهشگران و علاقمندان روانكاوي خواهد بود.
چرا ما ميخواهيم خود را بهتر كنيم؟ از ديدگاه فردگرايانه پاسخ واضح است: چون كه ميتوانيم خوشحالتر، سالمتر و موفقتر باشيم. هيچ منفعتي خود به خود به وجود نميآيد. همانطور كه امواج ديگران را دريافت ميكنيم، به همه جهات موج ميفرستيم.
در شبكههاي اجتماعي -مجازي يا حقيقي- ارتعاش امواج تعاملات دوستان، خانواده، آشنايان و غريبهها وجود دارد. اگر واقعاً خودمان را بهتر كنيم، فرصتي براي بهتر شدن جامعه خواهيم داشت و به مرور زمان فرصتي براي خلق يك جهان بهتر پيدا ميكنيم. اما اين فرآيند به چيزي نياز دارد كه اغلب كمبود آن مشهود است: فروتني.
فروتني براي پذيرش اينكه ما به طور كامل نميتوانيم دليل رفتارمان و دليل تداوم آن را درك كنيم. نميگويم. اينطور نيست. همين كه اجازه دهيد اين ترديد در وجود شما شكل بگيرد -هرچند ممكن است ناراحتكننده باشد- ولي باعث ميشود ترديدهاي ديگري هم در درونتان رشد كند؛ ترديدهايي در مورد مفاهيمي مثل كنجكاوي، تعجب، ايدههاي جديد، زير سؤال بردن فرضيات بديهي، درك چيزهاي دشوار و درنهايت مفهوم تغيير. اين امكان فراهم ميشود كه دنيايي براي كودكانمان بهجا بگذاريم كه بهتر باشد حتي اگر آنها كتابهايي را كه برايشان مينويسيم نخوانند.