پرسمان


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
بی‌قرار
  • 135,000 تومان
  • با تخفیف: 135,000 تومان
تو امیدم باش
  • 140,000 تومان
  • با تخفیف: 140,000 تومان
اگر تو بخواهی
  • 160,000 تومان
  • با تخفیف: 160,000 تومان
ژ ژ
  • 93,000 تومان
  • با تخفیف: 93,000 تومان
وقتی کلاغ‌ها برمی‌گردند
  • 97,000 تومان
  • با تخفیف: 97,000 تومان
خیابان جلفا
  • 72,000 تومان
  • با تخفیف: 72,000 تومان
بهار
  • 65,000 تومان
  • با تخفیف: 65,000 تومان
دیداری دوباره
  • 98,000 تومان
  • با تخفیف: 98,000 تومان
مهمان‌خانه مانگ
  • 22,000 تومان
  • با تخفیف: 22,000 تومان
8 و 8 دقیقه پاییز (پارمیس)
  • 57,000 تومان
  • با تخفیف: 57,000 تومان
عاصی
  • 63,000 تومان
  • با تخفیف: 63,000 تومان
نفس
  • 94,000 تومان
  • با تخفیف: 94,000 تومان

بی‌قرار

  • 135,000 تومان

چندروزه که به لندن برگشتم. صبح‌ها زود از خونه می‌رم بیرون و وقتی درسم تموم می‌شه می‌آم خونه و مثل سابق دیگه تو حیاط نمی‌مونم؛ خودمو طبقه بالا حبس می‌کنم تا این دل، دیگه بی‌قراری سامانو نکنه. هر روز هم دکتر شهاب بهم زنگ می‌زنه، حالم رو می‌پرسه و اظهار دلتنگی می‌کنه! امروز یه دلشوره عجیبی دارم؛ تلفن همراهم زنگ می‌زنه...

تو امیدم باش

  • 140,000 تومان

امسال یک نظر زیرچشمی نگاهش کرده بود و آه تمام وجودش را در نور دیده بود. آهسته سلام که گفت باز آن حس عجیب را در خود به تکرار دید. ماده‌ای داغ و مذاب شبیه گدازه‌های آتش‌فشان از دلش جوشید و تا مغزش بالا آمد. گوش‌هایش داغ شد. تمام رطوبت گلویش خشکید...

اگر تو بخواهی

  • 160,000 تومان

عشق همیشه به‌تنهایی کافی نیست؛ یعنی زورش نی‌رسه، عشق هم آستانه تحملی داره. اونم یه روزی می‌شکنه. جفت می‌خواد؛ هیچ‌کس به‌تنهایی موفق نیست. کنار عشق باید اعتماد باشه. اون‌وقت همیشه استوار می‌مونه. تو و ارشا اگه کنار هم هستید برای اینه که عشق و اعتماد رو با هم دارید. ولی بین من و ارشیا اعتمادی وجود نداشت، می‌فهمی؟

ژ ژ

  • 93,000 تومان

موافقم، بستگی به نوع نگاه آدما داره. یه وقتی این تایم برای من پر از حس عاشقی بود، اما حالا وقتی تنهایی، انگار این صفرها مثل یه خط منحنی روی خودت دور می‌زنه، انگار ته مردابی، ته گنداب، تو یه دایره گیر افتادی، هرچی تلاش می‌کنی دوباره می‌رسی به صفر و باز به صفر!

وقتی کلاغ‌ها برمی‌گردند

  • 97,000 تومان

مدت‌ها با خودش، ذهنش و قلبش کلنجار رفته بود، کلنجار رفته تا توانسته بود همه را راضی کند، راضی به دل کندن از حال و رفتن به گذشته؛ و حالا درحالی‌که به تصویر درون آینه لبخند می‌زد روسری‌اش را روی سر مرتب کرد. کت‌ودامن قهوه‌ای برازنده‌ترش کرده بود. دستی به صورتش کشید و به موهایی که از کنار روسری دو طرف سرش خودنمایی می‌کردند خیره شد. جوان بود، اما همپا شدن با سختی‌های زندگی او را چند سالی بیش‌تر از سنش نشان می‌داد. این را هاشور موهای سرش هوار می‌کشیدند. چشم‌های گربه‌ای مشکی، ابروهای پهن و کوتاه که در انتها کمی باریک‌تر شده بودند، مژه‌های تابدار، حتی در پلک پایین که به هر پلک زدنی با گونه‌هایش برخورد می‌کردند، بینيِ متناسب با صورت معصومش و لب‌های برجسته باپوستی گندمی و گونه‌های برآمده‌ای که حالا دیگر رنگ‌باخته بودند.چه باری به دوش کشیده بود تا به این نقطه از زندگی‌اش برسد. شانه‌هایش توان کشیدن این بار را نداشتند، اما او نگذاشته بود خم شوند. حالا اما توانی برایش نمانده بود؛ خسته بود، برای همین می‌رفت، می‌رفت که برود، برود که اگر بشود بماند، ماندنی شود برای همیشه، برای باقی زندگی‌اش، برای همه عمر.

خیابان جلفا

  • 72,000 تومان

... گونه‌هایش گل انداخته بود. و این از نگاه آرتوش پنهان نماند و از دیدنش در آن حالت ترس و گرگرفتگی لذت برد. دستی به صورتش کشید و به مهشید که ناخواسته به لرز و استیصال افتاده بود، نگاه کرد. زن دست برد به شالش و گوشه‌اش را درست کرد و آرتوش به خوبی دیده بود که دستش می‌لرزد. نگاه طماع و حریصش را نمی‌توانست از اندامش بگیرد. وسوسه شده بود، جلوتر برود، دستش را بگیرد و او را روی پاهایش بنشاند. اما به خودش نهیب زد که نباید بی‌گدار به آب بزند...

بهار

  • 65,000 تومان

در حالی ‌که سوار بر کیهان لحظات رویایی زندگی‌ام را همراه با مربی دلسوزم، خانم شراره صحت زاده تجربه می‌کردم، ناگهان اتفاقی تلخ زندگی‌ام را دگرگون کرد و مانند طوفانی سهمگین رویای سوارکاری‌ام را ....

دیداری دوباره

  • 98,000 تومان

اگر بخواهم صادق باشم، باید بگویم که اگر به طور اتفاقی تو مسئولیت دفاع از من را به عهده نمی‌گرفتی، هرگز نسبت به جنایت ارتکابی‌ام ابراز پشیمانی و ندامت کنونی‌ام از اعمالم به این دلیل است که دیدار دوباره با تو سبب شده است که مجددا با آرزوها و رویاهای شیرین دوران خردسالی‌ام مواجه شوم و من از بابت بیدار شدن این احساسات لطیف در من از تو، آقای اسمیت و ستوان کارآگاه لانگ هرست متشکرم؛ اما افسوس که همدردی شما دیرهنگام نصیب من شده است و من در همه عمرم بی‌کس و بی‌پناه بوده‌ام!

مهمان‌خانه مانگ

  • 22,000 تومان

- خدا منو می‌بخشه؟ - تو که کاری نکردی. - همین که دخترای فراری رو به مهمان‌خانه می‌آوردم و به مادر تحول می‌دادم... - گناه تو از بخشش خدا بزرگ‌تر نیست. - دلم به حال اونا می‌سوزه. اگه من نصیحتشون می‌کردم، شاید به آغوش خانواده برمی‌گشتن، ولی من اونا رو به دام می‌انداختم.

8 و 8 دقیقه پاییز (پارمیس)

  • 57,000 تومان

دستم را با یک حرکت گرفت. تند و محکم! - ببین منم دلم می‌خواد مث یه آدم درست و حسابی زندگی کنم. خونواده داشته باشم، شوهر داشته باشم. سرش پایین آمد. نگاهم چسبید به صورتش. - اما کی به یه دختر فاحشه خیابونی بها میده؟! اصلا کی شوهرش میشه که بخواد خونواده‌دار بشه، که بخواد مادر بشه؟ حتی آب توبه بریز رو سرت! تا آخر عمر مهر هرزگی خورده رو پیشونیت! والسلام. پوف بلندی از دهانش زد بیرون؛ - ببین هر کاری که فکر کنی کردم، همین چند وقت پیشام رفتم منشی یه دکتر شم، لعنتی چندرغاز حقوق می‌داد، میخواس تو خلوتش باهاش باشم.

عاصی

  • 63,000 تومان

در اتومبیل را بست... به زور بست... دستش درد می‌کرد... صدای زنگ گوشی‌اش قطع نمی‌شد... نفس‌زنان نگاهی به صفحه گوشی‌اش انداخت و پرتش کرد توی صندلی کناری... زیر آوار حس پس‌زده شدن... حس خواسته نشدن و حقارت، له شده بود و نفسش به سختی بالا می‌آمد... خشم و بغض و نفرت، فکر و حواسش را پاره پوره و آشفته کرده بود... آشوب درونش منبع اعتماد به نفسش را ترکانده بود و حس انتقام و نفرت از نوک انگشتان پا تا نوک موهای سرش را پر کرده بود... این‌طور بی‌اعتبار شدن پیش آدم‌هایی که تا ساعتی پیش رفقایش بودند، او را متلاشی می‌کرد... دلش می‌خواست مثل سکانسی از یک فیلم سینمایی؛ در داشبورد را باز کند... کلت خوش‌دست روسی‌اش را بردارد... لوله را زیر گلویش بگذارد و... "پاااق"

نفس

  • 94,000 تومان

زندگی همیشه خوب نیست اما خوبی همیشه هست؛ و تا زمانی که نفس می‌کشیم هیچ‌وقت برای شروعی دوباره دیر نیست. دیر نیست تا زمانی که عشق هنوز عادت نشده و قلب‌ها همچنان می‌تپند. دیر نیست وقتی که وجدان آدمی خدای حاضر همه لحظاتش باشد.

1  2  3  4  صفحه‌ی 1