شخصیت اصلی این رمان یک معلم تاریخ است؛ انتخاب شغل او نیز توسط نویسنده به موضوع بیهویتی او کمک زیادی میکند. گویا آدمی است که در میان دورههای مختلف تاریخی گم شده است. شخصیت داستان اسم عجیبی هم دارد: «ترتولیانو ماکسیمو آفونسو» و همیشه قصد دارد کتاب «تمدنهای بینالنهرین» را مطالعه کند، اما هرگز موفق به این کار نمیشود و در نهایت به طور تصادفی به کسی برمیخورد که به تمامی شبیه خودش است؛ حتی صدا و اثر انگشت آنها و این فراتر از شباهتهای میان دو موجود دوقلو و همزاد است؛ چنان که میتوان گفت که آنها آدمهای تکثیرشده هستند.
ساراماگو به طرح این داستان، قهرمانش را در جدال درونی قرار میدهد تا در آن دچار بی هویتی شود و این بیهویتی باید زمانی از بین برود که یکی از دو شخصیتی که از هم تکثیر شدهاند، بمیرند.