سالها پیش، پدربزرگ، خلبان و قهرمان جنگ جهانی دوم بود. اما وقتی او را به خانهی سالمندانی به نام «برج فلق» فرستادند که مدیر شیطانصفتی به نام «دوشیزه سواین» داشت، پدربزرگ و نوهاش جک باید نقشهی شجاعانهای برای فرار میکشیدند. اما نمیدانستند که مدیر شرورو آنها را زیر نظر دارد...
«من واقعأ عاشق کتابهای دیوید والیامز هستم. حالا آنها تبدیل به کتابهای کلاسیک شدهاند.»